Prakhar Mittal، مدیر AtriCure – زنجیره تامین، تحول دیجیتال، PLM، OCM، استراتژی‌های ROI، روندهای بهداشت و درمان، و همکاری جهانی – AI Time Journal


در این مصاحبه با پراخار میتال، مدیر در AtriCure، که سفر شغلی آن بیش از 14 سال در بهینه سازی زنجیره تامین و تحول دیجیتال است. Prakhar بینش هایی را در مورد همسویی استراتژی های زنجیره تامین با اهداف تجاری، پرداختن به تصورات غلط در مورد تحول دیجیتال و نقش محوری ابزارهایی مانند PLM و OCM در پیشبرد موفقیت سازمانی به اشتراک می گذارد. با دیدگاه جهانی و تخصص در فناوری پزشکی و مراقبت های بهداشتی، او همچنین درباره آینده تحول دیجیتال و تأثیر آن بر پر کردن شکاف های فرهنگی بحث می کند. برای کشف استراتژی ها، چالش ها و چشم انداز او برای نوآوری شیرجه بزنید.

حرفه شما بیش از 14 سال در بهینه سازی زنجیره تامین و تحول دیجیتال است. چه چیزی شما را برای تخصص در این زمینه ترغیب کرد و دیدگاه شما در مورد تأثیر آن چگونه تکامل یافته است؟

من که از دهکده‌ای کوچک در کوهپایه‌های هند شمالی هیمالیا آمده‌ام، سفری همراه با استقامت و تحول بوده است. با شروع به عنوان یک مدرس کالج، خیلی زود به قدرت آموزش و یادگیری مداوم پی بردم. با انتقال به پشتیبانی تولید در L&T، اشتیاق خود را برای حل مشکلات پیچیده و بهبود فرآیندها یافتم. جهش به سمت مشاوره و تحول دیجیتال طبیعی به نظر می رسد – این زمینه ای است که تغییرات کوچک می تواند اثرات موجی در کل ایجاد کند. سازمان ها من صنایعی مانند CPG و مراقبت های بهداشتی را بررسی کردم، از نزدیک دیدم که چگونه فناوری می تواند فرصت ها را دموکراتیک کند و نتایج را بهینه کند. نقل قولی که برایم عزیزم این است، “آهسته صاف است، صاف سریع است.” این به من یادآوری می کند که تحولات متفکرانه و عمدی اغلب تاثیرگذارترین و پایدارترین نتایج را به همراه دارد. دیدگاه من به این نتیجه رسیده است که تحول دیجیتال فقط مربوط به فناوری نیست، بلکه در مورد افراد، فرآیندها و همسویی اهداف برای تأثیر بیشتر است.

به عنوان یک مدیر ارشد در AtriCure، بزرگترین چالش‌هایی که هنگام همسو کردن استراتژی‌های زنجیره تامین با اهداف کسب‌وکار با آن روبرو بوده‌اید، چیست و چگونه برای غلبه بر آنها رویکرد دارید؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها، تضمین چابکی بدون به خطر انداختن انطباق و کیفیت است، به‌ویژه در صنعت پرمخاطره مانند فناوری پزشکی. امروزه زنجیره‌های تامین باید از اختلالات جهانی، پیچیدگی‌های نظارتی و افزایش انتظارات مشتریان عبور کنند. نکته کلیدی این است که آنچه را که من “استراتژی لنز دوگانه” می نامم را پذیرفت – ایجاد تعادل بین نوآوری بلندمدت با عملیات کوتاه مدت کارایی.به برای غلبه بر این چالش‌ها، بر تقویت همکاری بین تیم‌ها و بهره‌برداری از بینش‌های مبتنی بر داده تمرکز می‌کنم. با همسو کردن KPIها با اهداف تجاری گسترده‌تر، اطمینان حاصل می‌کنیم که استراتژی‌های زنجیره تامین نه تنها از موفقیت سازمان حمایت می‌کنند، بلکه باعث افزایش موفقیت سازمان می‌شوند. و همیشه، رویکرد انسان محور ضروری است زیرا فناوری تنها زمانی موفق می شود که مردم آن را بپذیرند.

در تجربه کار با رهبران C-suite، رایج ترین تصورات غلط در مورد تحول دیجیتال در صنعت پزشکی و CPG چیست؟

یک تصور غلط رایج این است که تحول دیجیتال صرفاً یک ارتقاء فناوری است. رهبران C-suite گاهی اوقات تغییرات فرهنگی و سازمانی مورد نیاز برای موفقیت این ابتکارات را دست کم می گیرند. آنها ممکن است بر این باور باشند که استفاده از جدیدترین ابزارها نتایج را تضمین می کند، اما همانطور که گفته می شود، *”احمق با یک ابزار هنوز هم احمق است.” “چرا” پشت ابتکار عمل تصور نادرست دیگر جدول زمانی است – بسیاری انتظار بازگشت سرمایه فوری دارند، در حالی که تحول نیازمند یک رویکرد صبورانه و تکراری است. نقش من اغلب شامل کمک به رهبران است تا انتظارات خود را مجدداً تنظیم کنند و در عین حال اطمینان حاصل کنم که آنها در طول سفر برنده های قابل اندازه گیری می بینند.

مدیریت چرخه عمر محصول (PLM) موضوع کلیدی تخصص شماست. پذیرش اولیه ابزارهای PLM و تأثیر قابل اندازه‌گیری آن بر کارایی سازمانی را چگونه توصیف می‌کنید؟

استفاده زودهنگام از ابزارهای PLM مانند کاشتن یک درخت است – شما بلافاصله سایه بان کامل را نخواهید دید، اما ریشه های آن پایه شما را تقویت می کند. برای سازمان‌ها، PLM با متمرکز کردن داده‌ها، ساده‌سازی فرآیندها و امکان همکاری بهتر در سراسر جهان، نظم را به آشوب می‌آورد. تیم ها.در تجربه من، اثرات قابل اندازه گیری شامل کاهش زمان ورود به بازار، بهبود کیفیت محصول و صرفه جویی در هزینه از طریق تخصیص هوشمندانه منابع است. به عنوان مثال، من تیم‌هایی را دیده‌ام که زمان‌های چرخه تغییر مهندسی را تا 30 درصد به سادگی با ادغام یک راه‌حل قوی PLM کاهش می‌دهند. پذیرندگان اولیه همچنین با ایجاد یک «منبع واحد حقیقت»، که تصمیم‌گیری بهتر و نوآوری را تقویت می‌کند، مزیت رقابتی به دست می‌آورند.

شما بر اهمیت مدیریت تغییر سازمانی (OCM) در پروژه های تحول دیجیتال تاکید کرده اید. آیا می توانید مثالی را بیان کنید که در آن OCM موثر نقش اساسی در موفقیت یک پروژه داشته است؟

یک مثال برجسته از یک سازمان جهانی مراقبت های بهداشتی می آید که در آن ما یک راه حل PLM در سطح سازمانی را اجرا کردیم. در ابتدا، کارمندان نگران جابه‌جایی شغلی و منحنی‌های یادگیری شیب‌دار مقاومت داشتند. ما یک استراتژی OCM را طراحی کردیم که شامل مشارکت اولیه سهامداران، ارتباط واضح از مزایای پروژه، و برنامه‌های آموزشی مناسب بود. با درگیر کردن کارمندان به‌عنوان هم‌آفرینان و نه دریافت‌کنندگان منفعل تغییر، ما افراد بدبین را به حامیان تبدیل کردیم. نتیجه؟ این سازمان نه تنها به کاهش 50 درصدی مازاد اطلاعات دست یافت، بلکه شاهد افزایش رضایت کارکنان از سیستم جدید نیز بود. “مردم از چیزی که به ایجاد آن کمک می کنند حمایت می کنند.” و این اصل برای موفقیت ما بسیار مهم بود.

چه شکاف های مهمی را اغلب در سازمان هایی که فاقد ابزارهای PLM، ALM یا ERP هستند می بینید و چگونه این شکاف ها بر رشد و رقابت کسب و کار تأثیر می گذارند؟

سازمان‌هایی که این ابزارها را ندارند اغلب با سیلوها، گردش کار اضافی و دید ضعیف در عملیات خود مواجه هستند. این عدم یکپارچگی منجر به ناکارآمدی، هزینه های بالاتر و چرخه های نوآوری کندتر می شود. به عنوان مثال، یک شرکت بدون PLM ممکن است برای ردیابی تکرارهای محصول با مشکل مواجه شود که منجر به تاخیر و خطرات انطباق می شود. چنین شکاف هایی مانع از مقیاس پذیری می شوند و کسب و کارها را در بازارهای رقابتی در وضعیت نامساعدی قرار می دهند. با پیاده‌سازی این ابزارها، سازمان‌ها می‌توانند کارایی را باز کنند، همکاری‌ها را تقویت کنند و تصمیم‌های مبتنی بر داده‌ها را اتخاذ کنند – یک ضرورت در دنیای پرشتاب امروز.

شما به طور گسترده روی ارزیابی های بلوغ توانایی کار کرده اید. آیا می‌توانید ما را در فرآیند ارزیابی قابلیت‌های رشته دیجیتالی سازمان و اینکه چگونه این نقشه راه برای تحول را مشخص می‌کند، راهنمایی کنید؟

فرآیند من با درک وضعیت فعلی سازمان از طریق مصاحبه، تجزیه و تحلیل داده ها و ممیزی سیستم آغاز می شود. من قابلیت‌های رشته دیجیتال را در پنج محور ارزیابی می‌کنم: اتصال، یکپارچه‌سازی، حاکمیت داده، پذیرش کاربر، و مقیاس‌پذیری. پس از شناسایی شکاف‌ها، آن‌ها را با استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنم و یک نقشه راه با اولویت‌بندی برنده‌های سریع و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت تنظیم می‌کنم. به عنوان مثال، اگر شرکتی فاقد یکپارچگی بین سیستم‌های PLM و ERP باشد، اولین گام ممکن است ایجاد جریان یکپارچه داده باشد و از آمادگی اساسی قبل از پیشرفت به تجزیه و تحلیل مبتنی بر هوش مصنوعی اطمینان حاصل شود. هدف نهایی ایجاد یک برنامه مرحله‌ای و عملی است که با اهداف کسب‌وکار همسو باشد و رشد پایدار را هدایت کند.

دگرگونی دیجیتال اغلب به عنوان یک کلید واژه در نظر گرفته می شود. به نظر شما، سازمان‌ها چه استراتژی‌های کلیدی را می‌توانند برای اطمینان از ارائه ROI ملموس ابتکارات خود پیاده‌سازی کنند؟

برای فراتر رفتن از کلمه رایج، سازمان ها باید بر روی سه استراتژی کلیدی تمرکز کنند:

  1. با “چرا” شروع کنید: مشکلی را که در حال حل آن هستید به وضوح تعریف کنید و از همسویی با اهداف استراتژیک اطمینان حاصل کنید.
  2. یک طرز فکر چابک بپذیرید: برای نشان دادن پیشرفت و بازگشت سرمایه، ابتکارات را به مراحل کوچکتر و قابل اندازه گیری تقسیم کنید.
  3. اولویت پذیرش کاربر: روی مدیریت تغییر و آموزش سرمایه گذاری کنید تا اطمینان حاصل کنید که مردم از تحول استقبال می کنند.

به قول معروف، “لازم نیست کل راه پله را ببینید، فقط اولین قدم را بردارید.” با ترکیب چشم انداز با عمل، سازمان ها می توانند تحول دیجیتال را به یک داستان موفقیت ملموس تبدیل کنند.

با پیشینه ای که در زمینه فناوری پزشکی و مراقبت های بهداشتی دارید، چگونه می بینید که تحول دیجیتال آینده این صنایع را در دهه آینده شکل می دهد؟

دهه آینده شاهد تحول دیجیتالی است که مراقبت از بیمار، انطباق با مقررات و کارایی زنجیره تامین را بازتعریف می کند. فناوری‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بلاک چین، پزشکی شخصی‌سازی‌شده را هدایت می‌کنند، قابلیت ردیابی را افزایش می‌دهند و هزینه‌ها را کاهش می‌دهند. برای مثال، دوقلوهای دیجیتالی نگهداری پیش‌بینی‌کننده در دستگاه‌های پزشکی را امکان‌پذیر می‌کنند، در حالی که تجزیه و تحلیل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی تصمیم‌گیری بالینی را متحول می‌کند. از آنجایی که صنعت مراقبت های مبتنی بر ارزش را در بر می گیرد، ابزارهای دیجیتال در بهبود نتایج و در عین حال حفظ قیمت مناسب، مفید خواهند بود.

در یک یادداشت شخصی، چه جنبه‌ای از سفر شما در مشاوره و اجرا بوده است، و چگونه انگیزه خود را برای هدایت نوآوری در زمینه خود حفظ می‌کنید؟

پر ارزش ترین بخش سفر من مشاهده اثر موجی تحولات تاثیرگذار بوده است – از توانمندسازی روستاهای کوچک برای بهره مندی از زنجیره های تامین بهینه تا مشاهده بهبود زندگی با راه حل های مراقبت های بهداشتی بهتر. آنچه که من را با انگیزه نگه می دارد این باور است که “موفقیت نهایی نیست. شکست کشنده نیست: این شجاعت ادامه دادن است که مهم است. سفر من از یک دهکده کوچک به همکاری با شرکت‌های S&P 500 به من یادآوری می‌کند که نوآوری عبارت است از پیش بردن مرزها، کنجکاوی ماندن و ایجاد تفاوت، یک پروژه در یک زمان.

حرفه شما در سراسر جغرافیای جهانی با زمینه های فرهنگی متنوع کار می کند. چگونه رویکرد خود را هنگام همکاری با تیم‌هایی از کشور خود در مقابل خاک خارجی تطبیق داده‌اید، و چگونه می‌بینید که تحول دیجیتال این شکاف‌های فرهنگی و جغرافیایی را پر می‌کند؟

زیبایی کار در جغرافیای جهانی در پذیرش دیدگاه های مختلف و یادگیری سازگاری با سبک های کاری مختلف است. در حالی که همکاری با تیم‌هایی در کشور من اغلب به معنای استفاده از تفاوت‌های فرهنگی مشترک برای ایجاد اعتماد بود، کار در خارج از کشور مستلزم آن بود که با حساسیت‌های فرهنگی، سبک‌های ارتباطی و رویکردهای متفاوت برای حل مشکلات هماهنگ باشم.

با این حال، تغییر واقعی بازی روشی بوده است که تحول دیجیتال این مرزها را محو کرده است. ابزارهایی مانند Teams، Zoom و فضاهای کاری دیجیتال، همکاری یکپارچه را در مناطق زمانی امکان پذیر می کنند و مفهوم “یک جهان، یک محل کار” را به واقعیت تبدیل می کنند. به عنوان مثال، جلسات طوفان فکری در زمان واقعی با تیم های پراکنده جغرافیایی اکنون امکان پذیر است و نوآوری را تقویت می کند که از مرزها فراتر می رود.

علاوه بر این، ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT و Copilot با خودکار کردن کارهای تکراری، ایجاد ایده‌ها و ارائه پشتیبانی فوری، بهره‌وری را افزایش می‌دهند و به تیم‌ها اجازه می‌دهند بر روی کارهای با ارزش‌تر تمرکز کنند. این توانمندسازهای دیجیتال نه تنها کارایی را بهبود می بخشد، بلکه محیطی را ایجاد می کند که در آن تیم های مختلف می توانند به عنوان یک واحد گرد هم آیند و از نقاط قوت منحصر به فرد خود برای دستیابی به اهداف مشترک استفاده کنند.

در نهایت، در حالی که سازگاری فرهنگی ضروری است، تحول دیجیتال تضمین می‌کند که تمرکز بر روی خود کار باقی می‌ماند – همکاری، نوآوری و ارائه نتایج تأثیرگذار در یک زمینه واقعاً جهانی.



منبع: https://www.aitimejournal.com/prakhar-mittal-principal-at-atricure-supply-chain-digital-transformation-plm-ocm-roi-strategies-healthcare-trends-and-global-collaboration/51218/