بحث در مورد «دسترسپذیری» بیشتر بر محیط ساخته شده متمرکز است، به عنوان مثال، رمپها و آسانسورها برای افراد دارای معلولیت جسمی. اما با مهاجرت بیشتر و بیشتر زندگی ما به اینترنت، توجه به دسترسی دیجیتال به طور فزاینده ای معطوف می شود. حتی قبل از تصویب قانون دسترسی به وبسایتها و نرمافزارهای کاربردی در سال 2022 توسط کنگره ایالات متحده، سازمانها در تلاش بودند تا وبسایتهای خود را برای همه کاربران بهینه کنند. امروزه، 98 درصد از سازمان ها می گویند که طراحی انسان محور مهم است. و در حالی که تنها 59 درصد از برنامههای فعلی نمیتوانند الزامات دسترسی را برآورده کنند، همه چیز در این بخش به سرعت در حال تغییر است که تا حد زیادی به دلیل هوش مصنوعی است.
البته هوش مصنوعی از طریق توانایی شخصیسازی تجربیات در کانالها به بهینهسازی تمام جنبههای طراحی انسان محور کمک میکند. آنچه این ابتکارات جدید دسترسی به آن اشاره میکند، مفهوم عمیقتری از شخصیسازی است – نه صرفاً آنچه یک مصرفکننده خاص دوست دارد، بلکه همچنین نحوه حرکت آنها در جهان. آیا آنها نقص بینایی دارند؟ آیا ناتوانی جسمی آنها را از گشتن در برخی وب سایت ها باز می دارد؟ توانایی پاسخ به این سؤالات – و شخصی سازی تجربیات دیجیتال بر این اساس – کلید راهبردهای طراحی واقعاً انسان محور خواهد بود.
هوش مصنوعی دقیقاً چگونه به این امر کمک می کند؟
میتوانیم با طیف وسیعی از ابزارهای تسهیلشده با هوش مصنوعی که در سالهای اخیر برای کمک به افراد کم بینا پدید آمدهاند، شروع کنیم. متن جایگزین یک مثال قابل توجه است. اکنون با کلیک یک دکمه، هوش مصنوعی میتواند محتوای ویدیوها یا تصاویر موجود در سایت را برای کسانی که در غیر این صورت برای دیدن آنها مشکل دارند، توصیف کند. ما همچنین شاهد تکثیر قابلیتهای تبدیل متن به گفتار بودهایم که نه تنها برای افراد دارای اختلال بینایی، بلکه برای افرادی که دارای ناتوانیهای شناختی هستند و خواندن برای آنها یک چالش مهم است، اهمیت دارد. این ابزارها که برای مصرفکننده ساده هستند، توسط هوش مصنوعی و دادههای عظیمی که آن را تقویت میکنند تسهیل میشوند – و در حال حاضر زندگی میلیونها نفر را آسانتر میکنند.
اما برنامه های جدیدتری وجود دارند که از برخی جهات حتی هیجان انگیزتر هستند. اینها به ایده شخصی سازی بازمی گردند. واقعیت این است که افراد فردی وب سایت می سازند و به ناچار تعصبات ناخودآگاه آنها را منعکس می کنند. این فراتر از نحوه عملکرد یک وب سایت به تمام جنبه های طراحی یک وب سایت از عکس های استوک گرفته تا رفتار چت بات ها است. با استفاده از هوش مصنوعی، سازمانها میتوانند این سوگیری ناخودآگاه را شناسایی و کاهش دهند و زبان مغرضانه را از مجموعه دادهها پاک کنند و به تقویت بازنمایی جمعیتی کمک کنند. از تکنیک های آماری نیز می توان برای تشخیص و رسیدگی به تفاوت های موجود در بازنمایی جمعیتی استفاده کرد. جایگزینهای منبع باز وجود دارند که میتوانند مسائل «انصافی» را ارزیابی و کاهش دهند. و شاید در سطح ابتداییتر، هوش مصنوعی میتواند به سازمانها کمک کند تا با کمک به ارائه محتوا به زبانهای محلی، با کاربران در جایی که هستند ملاقات کنند.
این تلاشها حتی اگر فقط برای یک زیرمجموعه کوچک از افراد اعمال شوند، اهمیت خواهند داشت. اما واقعیت این است که آنها در بسیاری از بزرگی ها بیشتر کاربرد دارند. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، در حال حاضر 1.3 میلیارد نفر در سراسر جهان ناتوانی قابل توجهی را تجربه می کنند و این موضوع در افرادی که دارای چالش های موقتی مانند شکستگی دست هستند، تاثیری ندارد. به عبارت دیگر، نادیده گرفتن افراد دارای معلولیت، نادیده گرفتن بیش از یک ششم جمعیت جهان است. هیچ سازمانی توان انجام این کار را ندارد و هیچ سازمانی هم نباید بخواهد. بستن شکاف دسترسی آسان نخواهد بود، اما کار ضروری است و هوش مصنوعی در آن نقش محوری دارد.