نقد کتاب سامانت کومار:
کتاب: مدیریت پروژه مبتنی بر هوش مصنوعی: استفاده از قدرت هوش مصنوعی و ChatGPT برای دستیابی به حداکثر بهره وری و موفقیت توسط کریستین بانی
ناشر: Wiley
لینک کتاب در آمازون: https://www.amazon.ca/AI-Driven-Project-Management-Intelligence-Productivity/dp/1394232217.
نقد کتاب:
“مدیریت پروژه مبتنی بر هوش مصنوعی” کریستین باینی یک کتابچه راهنمای جامع و روشنگر را برای رهبران و مدیران پروژه ارائه می دهد که به دنبال وارد کردن هوش مصنوعی به حوزه نفوذ خود هستند. این کتاب راه های بسیاری را نشان می دهد که در آن هوش مصنوعی می تواند بخشی از مدیریت پروژه شود بسیار ساختار دارد و دیدگاهی اساسی و بسیار عملی در مورد اینکه چگونه میتواند این اتفاق بیفتد – امروز ارائه میدهد. این از نوع کتاب هایی است که یک موضوع مرموز و پیچیده را به بخش های قابل درک تقسیم می کند. و این از نوع کتابهایی است که وقتی آن را تمام کردید، دید واضحتر و مطمئنتری از هوش مصنوعی و نحوه استفاده از آن خواهید داشت.
نمای کلی:
این کتاب به پتانسیل دگرگونکننده هوش مصنوعی و ابزارها و پلتفرمهایی که اکنون در حال تولید آن است-مانند ChatGPT و امثال آن- میپردازد. این در مورد پتانسیل آنها برای تغییر قابل توجه گردش کار مدیریت پروژه و در انجام این کار، کارآمدتر کردن آنها است. این ابزارها نه تنها به مدیران پروژه در سطح عملیاتی کمک می کنند، بلکه به طور قابل توجهی بر توانایی ما برای مدیریت پروژه ها در سطح استراتژیک تأثیر می گذارند. شاید بهرهوری بهترین یا حتی استراتژیکترین هدفی نباشد که مدیران پروژه میتوانند آن را هدف قرار دهند. اما تجربه دنیای واقعی کسانی که بدون این ابزارها موفق می شوند داستان مدیریت پروژه بسیار متفاوتی را ایجاد کنند.
تفکیک محتوا:
1. مقدمه ای بر هوش مصنوعی در مدیریت پروژه: مقدمه باینی مقدمهای در زمینه هوش مصنوعی (AI) ارائه میکند، یک فناوری غنی، قدرتمند و در عین حال تا حدودی اشتباه گرفته شده که با سرعتی تصاعدی در حال تکامل است. این یک راه عالی برای شروع این کتاب است زیرا اصطلاح “مقدمه” هم به صورت تحت اللفظی و هم به صورت استعاری استفاده می شود. برای خوانندگانی که تازه با استفاده از هوش مصنوعی در حوزه مدیریت پروژه (PM) آشنا شده اند، این یک نگاه فنی و مفهومی است. هوش مصنوعی حوزه وسیعی از دانش است که از مهارتها و روشهایی از ریاضیات، علوم کامپیوتر و علوم رفتاری استفاده میکند. با این حال، چیزی که «من» را در هوش مصنوعی قرار میدهد، توانایی آن در شبیهسازی – واقعاً، تا حد زیادی، کپی کردن – هوش انسانی است. توانایی های هوش مصنوعی که این امکان را فراهم می کند، یادگیری ماشینی و پردازش زبان طبیعی است.
2. نقش ChatGPT در مدیریت پروژه: در این کتاب، تمرکز عمده روی ChatGPT، هوش مصنوعی مکالمه ای که توسط OpenAI توسعه یافته است، قرار داده شده است. نویسنده، Bainey، عمیقاً به پتانسیل ChatGPT برای ارتباطات و کاهش کار شناختی برای مدیران پروژه می پردازد. او نمونههای عملی مختلفی را ارائه میدهد که روشهای مختلفی را برای کارکرد این ابزار نشان میدهد: تهیه پیشنویس صورتجلسات، خلاصه کردن ایمیلها و گزارشهای طولانی، پاسخ به سؤالات پروژه، و ایجاد بهروزرسانیهای وضعیت.
Bainey تاکید میکند که ChatGPT میتواند به مدیران پروژه در تهیه پیشنویس گزارشهای پیشرفت روزانه، پاسخ به پرسشهای متداول تیمشان و حتی مدیریت ارتباطات با سهامداران کمک کند. این نوع پشتیبانی برای مدیرانی که زمان زیادی ندارند و اغلب با کارهای معمولی که نیاز به ارتباطات کتبی قابل توجهی دارند، بسیار ارزشمند است. با خودکار کردن برخی از این عملکردها، مدیران پروژه می توانند زمان بیشتری را برای نظارت استراتژیک صرف کنند.
3. خودکارسازی وظایف مدیریت پروژه: باینی در کتاب خود به نقش محوری هوش مصنوعی در خودکارسازی وظایف مدیریت پروژه اشاره می کند. او توضیح میدهد که چگونه ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند بسیاری از وظایف تکراری و پر زحمت در مدیریت پروژه، مانند تخصیص وظایف، زمانبندی منابع، و ردیابی نقاط عطف را انجام دهند. این کتاب چندین مثال واضح از اینکه چگونه مدیران پروژه می توانند از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای کاهش خطای انسانی و افزایش کارایی این فرآیندها استفاده کنند، ارائه می دهد. باینی پیشنهاد میکند بهترین نرمافزار هوش مصنوعی میتواند این کارها را بهتر، سریعتر و با اشتباهات کمتری نسبت به انسانها انجام دهد.
هوش مصنوعی میتواند وظایفی را به اعضای تیم با در نظر گرفتن مهارتها و حجم کاری فعلی آنها محول کند و میتواند بسیار دقیقتر از یک انسان پیشبینی کند که چقدر طول میکشد. حتی بهتر از آن، اگر کل سیستم ابزارهای مدیریت پروژه در شرکت شما هوشمند باشد چه؟ البته، ما فقط در مورد تعیین وظایف بر اساس مجموعه مهارت صحبت نمی کنیم. ما در مورد آن ابزارهایی صحبت می کنیم که متوجه می شوند اعضای تیم مختلف در دسترس بودن و حجم کاری متفاوتی دارند و می توانند آن را به روشی منطقی متعادل کنند.
4. تجزیه و تحلیل پیش بینی و مدیریت ریسک: در این کتاب، فصل قابل توجهی به تجزیه و تحلیل پیشبینیکننده، که جزء اصلی هوش مصنوعی در مدیریت پروژه است، میپردازد. باینی روش هایی را توصیف می کند که هوش مصنوعی می تواند بینش عمیقی را از طریق تجزیه و تحلیل داده های پروژه تاریخی ارائه دهد. سپس می توان این داده ها را استخراج کرد تا نه تنها مشکلاتی را که در پروژه های قبلی رخ داده است، بلکه برای جلوگیری از مشکلات مشابه در پروژه های آینده نیز کشف کند. بانی خاطرنشان می کند که قوی ترین هوش مصنوعی حتی می تواند پیش بینی کند که چه زمانی تحویل پروژه ممکن است در خطر باشد.
او نمونههایی از ابزارهای هوش مصنوعی (AI) ارائه میکند که میتوانند به طور موثر سلامت پروژههای مختلف را با بررسی دقیق الگوهای موجود در دادهها بسنجند. این ابزارهای هوش مصنوعی می توانند نحوه اجرای واقعی پروژه را تشخیص دهند. وقتی صحبت از وظایف و منابع مرتبط با آنها می شود، برای پول 2 (منبع، وظیفه) است و برای تعداد وظایف در هر زمانی که پروژه روی آن کار می کند، 1 (وظیفه) برای پول است. اگر مدیریت از چیزی شبیه به این استفاده می کند، آنها در حال چرخش هستند. به این دلیل که هوش مصنوعی آنها را قادر میسازد تا با توجه به هر چیزی که به نظر میرسد ممکن است مشکلی در پروژه باشد، به شیوهای پیشبینیتر عمل کنند.
5. تقویت همکاری تیمی با هوش مصنوعی: در چشم انداز مدیریت پروژه امروزی، همکاری موثر حیاتی است، به ویژه زمانی که تیم ها گسترده هستند. بینی نقش هوش مصنوعی را در ارتقای همکاری و ارتباطات تیمی برجسته می کند. با ظهور هوش مصنوعی، ابزارهای هوشمند برای گفتگو و رسیدن به درک مشترک در حال تبدیل شدن به واقعیت هستند. ابزارهای ارتباطی مبتنی بر هوش مصنوعی مانند رباتهای گفتگو، همراه با دستیاران هوش مصنوعی برای برنامهریزی جلسات، و ابزارهای مدیریت کار نیز که توسط هوش مصنوعی پشتیبانی میشوند، میتوانند به طور قابل توجهی جریان اطلاعات را افزایش دهند، ارتباطات نادرست را کاهش دهند و شفافیت را در میان اعضای تیم که مترادف با خود اصطلاح “همکاری”.
بینی تاکید می کند که هوش مصنوعی برای پرورش فرهنگی متمرکز بر داده ها بسیار مهم است. این به جمع آوری و تجزیه و تحلیل معیارهای عملکرد و بازخورد کمک می کند. با ابزارهایی که هوش مصنوعی فراهم می کند، مدیران پروژه بسیار بیشتر از آنچه قبلاً می توانستند ببینند، می بینند. آنها پویایی یک تیم را به گونه ای درک می کنند که به راحتی برای چشم غیر مسلح قابل دسترس نیست.
6. استراتژی های عملی برای پیاده سازی هوش مصنوعی در مدیریت پروژه: فصلهای پایانی یک طرح دقیق برای ادغام هوش مصنوعی در مدیریت پروژه ارائه میدهند. آنها در مورد عناصر ضروری مانند انتخاب ابزارهای هوش مصنوعی مناسب، ادغام آنها با پلتفرم های مدیریت پروژه فعلی و تجهیز تیم ها به مهارت های لازم برای استفاده از این ابزارهای پیشرفته بحث می کنند. نویسنده به چیستی و چرایی هوش مصنوعی در مدیریت پروژه بسنده نمی کند، بلکه خواننده را از طریق چگونگی آن راهنمایی می کند—راهنمای گام به گام برای کسانی که علاقه مند به پذیرش این فناوری ها هستند ارائه می دهد. به نظر می رسد ایده اصلی این است که از کوچک شروع کنید و با مشاهده موفقیت و افزایش سطح راحتی شما با هوش مصنوعی، آن را افزایش دهید.
نقاط قوت:
- تمرکز عملی: باینی در تبدیل ایده های نظری هوش مصنوعی به کاربردهای دنیای واقعی ماهر است. او از طریق هوش مصنوعی به دستاوردهای فوری مدیران پروژه توجه می کند، تمرکزی که کتاب او را بسیار مفید می کند. برای هر کسی که در مدیریت پروژه است، این یک مطالعه ضروری است.
- نوشتن واضح و در دسترس: وضوح و قابل دسترس بودن کتاب در سراسر متن مشهود است. اگرچه با مفاهیم فنی سر و کار دارد، توضیحات سرراست و قابل پیگیری است. نویسنده تصور نمی کند که خواننده سطح بالایی از دانش قبلی در مورد هوش مصنوعی داشته باشد، که کتاب را برای طیف وسیعی از خوانندگان – اعم از تازه واردان و متخصصان در این زمینه – مناسب می کند.
- کاوش جامع ابزارهای هوش مصنوعی: Bainey کاوش کاملی از بسیاری از ابزارها و پلتفرم های هوش مصنوعی موجود برای مدیریت پروژه ارائه می دهد. از رباتهای ارتباطی گرفته تا ابزارهای تحلیل پیشبینیکننده، او طیف گستردهای از برنامهها را پوشش میدهد. این به خواننده انعطاف زیادی برای انتخاب از میان ابزارهایی می دهد که به بهترین وجه با نیازهای یک پروژه منطبق هستند.
- راهکارهای عملی: این کتاب مملو از استراتژیهای عملی است، از جمله گامهای روشن برای پیادهسازی هوش مصنوعی، مطالعات موردی که موفقیتهای دنیای واقعی را نشان میدهد، و چکلیستهایی که خوانندگان را در پذیرش هوش مصنوعی راهنمایی میکند.
نقاط ضعف:
- تاکید بیش از حد بر ChatGPT: این کتاب گاهی اوقات کارهایی که ChatGPT می تواند انجام دهد را اغراق می کند، که ممکن است باعث شود خوانندگان فکر کنند که این یک دستیار دیجیتال همه منظوره برای مدیریت پروژه ها است. هر کسی که از ChatGPT برای مدیریت پروژه استفاده می کند باید محدودیت های آن را به خاطر بسپارد. این یک ابزار مفید است اما کامل نیست، و بهتر است به عنوان بخشی از یک کیت بزرگتر ابزار دیجیتال دیده شود تا جایگزینی برای گزینه های دیگر، شاید مناسب تر.
- مقایسه ابزار هوش مصنوعی: این کتاب ابزارهای متعدد هوش مصنوعی را مورد بحث قرار می دهد، اما به طور عمیق به مقایسه پلت فرم های مختلف مورد استفاده برای مدیریت پروژه نمی پردازد. ارزش برای خوانندگان در درک این است که کدام ابزار خاص برای انواع پروژه هایی که آنها مدیریت می کنند، بهترین کارایی را دارند، جزئیاتی که به طور کامل بررسی نشده است. با توجه به تعداد روزافزون پلتفرم های هوش مصنوعی، انتخاب از میان آنها اغلب برای مدیران پروژه گیج کننده است. راهنمایی بیشتر در مورد انتخاب ابزار هوش مصنوعی مفید خواهد بود.
نتیجه گیری:
“مدیریت پروژه مبتنی بر هوش مصنوعی” توسط کریستین باینی برای هر کسی که پروژه ها را مدیریت می کند، به ویژه در زمینه دیجیتال امروزی به شدت توصیه می شود. این تئوری، نصیحت و مثالهای واقعی را با هم ترکیب میکند تا از ابزارهای همیشه در حال تکامل هوش مصنوعی حداکثر استفاده را ببرد. وقتی مدیران پروژه مزایای هوش مصنوعی را در نظر میگیرند، چیزی که بینی با وضوح به آن میپردازد، جنبههای اساسی بهرهوری، تصمیمگیری و کاهش ریسک است. ابزارهای دیجیتال، به ویژه مدل های زبان بزرگ مانند ChatGPT، در آن مناطق حیاتی عملکرد خوبی دارند. بنابراین، هنگامی که مدیران پروژه هوش مصنوعی را در جریان کار خود قرار می دهند، همانطور که باینی در طول کار پیشنهاد می کند، به سمت یک سبک مدیریت روشن تر حرکت می کنند. این کار راهنمای چگونگی انجام این کار به طور موثر است. این کتاب نه تنها یک درک اساسی از هوش مصنوعی ارائه میکند، بلکه نشان میدهد که چگونه این ابزارها میتوانند بهرهوری را افزایش دهند و زمان تصمیمگیری را با مثالهایی در دنیای واقعی پشتیبانگیری کنند.
درباره کتاب: این کتاب در مقاطع مختلف در زمینه مدیریت پروژه مبتنی بر هوش مصنوعی رتبه اول را کسب کرده است و بیش از 15 نقد عالی در سراسر جهان دریافت کرده است. در حال حاضر در پنج دانشگاه تدریس می شود که امسال بیشتر آن را پذیرفته اند. نویسنده این کتاب دوره های مدیریت پروژه را در دانشگاه مک ایوان تدریس می کند. بسیاری از دانش آموزان به اشتراک گذاشته اند که چگونه از ادغام استراتژی های هوش مصنوعی و رهبری در عملکرد حرفه ای خود، بهبود همسویی تیم، تصمیم گیری و نتایج کلی پروژه سود برده اند.
منتقد کتاب نویسنده:
سامانت کومار
سامانت کومار یک مدیر پورتفولیو و مدیر برنامه چابک در Capgemini است که بیش از 20 سال تجربه در مدیریت پروژه و برنامه چابک دارد. او دارای گواهینامه هایی مانند SAFe SPC، PMI-ACP، ICP-ACC، A-CSM، CSM، و CSPO است و به دلیل تخصص خود در مربیگری چابک، رهبری و هدایت نتایج پروژه موفق شناخته شده است. سمانت سفیر هوش مصنوعی در شبکه مرزی است. سمنت یک سخنران برجسته در کنفرانس هایی مانند Agile 2024، Agile Tour Vilnius 2024، PMI Houston 50th Conference است. او به عنوان داور در رویدادهای جهانی مانند جوایز استیوی، رقابت باشگاه مدیریت محصول جان هاپکینز خدمت کرده است. از افتخارات او می توان به جایزه گلوبی، جایزه جهانی شناخت و جایزه کلارو اشاره کرد. سمنت در چندین نشریه که در پلتفرم های برجسته ای مانند Scopus، UT Dallas Project Management Symposium، IGI Global Publishing، Dzone، International Journal of Innovative Research in Science, Engineering and Technology (IJIRSET) و شبکه فرآیند PEX همکاری کرده است. سمانت یک داور تایید شده الزویر، داور مجله در مجله بین المللی مدیریت پروژه فناوری اطلاعات (IJITPM) و ویلی است. تخصص و فداکاری چند بعدی سامانت کومار، او را به عنوان یک دارایی بزرگ در حوزه چابکی و مدیریت پروژه، تجسم رهبری و نوآوری در تلاشهای حرفهای خود معرفی میکند.
منبع: https://www.aitimejournal.com/ai-driven-project-management/51293/