بحث در مورد مالکیت خلاقانه خروجیهای تحت تأثیر هوش مصنوعی از زمان شروع آن بالا بوده است، اما علیرغم همه پیشرفتهای انجام شده، ما به یافتن راهحل خیلی نزدیکتر نیستیم. این امر به ویژه در توسعه نرم افزار مشکل ساز است، جایی که استفاده از هوش مصنوعی می تواند پنهان شود – به طور تصادفی یا غیرممکن، نادیده گرفته شود یا کشف نشود.
برای درک کامل تأثیر آن، ابتدا باید زمین بازی صدور مجوز را درک کنید.
شعله ور شدن بحث مالکیت
تفاوت بین کار بر روی نرم افزار منبع باز (OSS) و یک محصول تجاری یا اختصاصی به نحوه مجوز آن نرم افزار مربوط می شود. دومی مالکیت معنوی یک فرد یا شرکت است و نمیتواند توسط توسعهدهندگان خارجی دستکاری شود، علاوه بر این، اغلب کد منبع آن فقط در اختیار سازنده آن است.
فهرست طولانیای از مجوزها وجود دارد که بر نرمافزارهای منبع باز نظارت دارند. ما مجوزهایی داریم که به اصطلاح مجاز هستند و بقیه به اصطلاح کپی لفت هستند. خانواده مجوزهای عمومی عمومی (GPL) متعلق به این زیر گروه دوم است. مانند تمام مجوزهای منبع باز، در نظر گرفته شده است که آزادی استفاده، اشتراک گذاری و تغییر همه نسخه های یک برنامه را تضمین کند.
با این حال، مجوز دارای شرایطی است که به این معنی است که هرگونه تغییر نرم افزار باید تحت همان مجوز نسخه اصلی منتشر شود. اگر توسعهدهندهای قطعهای از کد را تحت مجوز GPL تغییر میدهد، به این معنی است که هر آنچه از طرف دیگر بیرون میآید نیز باید تحت پوشش همان مجوز باشد. این راهی برای تضمین این است که نرم افزار تحت این مجوز برای همیشه منبع باز باقی می ماند.
در روزهای قبل از هوش مصنوعی، این امر به خوبی شناخته شده بود و بسیاری از شرکتها خطمشیهایی در مورد اینکه کدام نوع نرمافزار متنباز دارای مجوز گنجاندن یا کپی کردن مناسب است، داشتند. این به خوبی کار می کرد زیرا قطعه کد یک اصل و نسب معمولا قابل ردیابی داشتند. با این حال، امروز، این مورد نیست که یک مین قانونی ایجاد کرده است.
ممکن است یک توسعهدهنده از هوش مصنوعی برای کمک استفاده کند، گاهی اوقات یک بیانیه مشکل به اشتراک میگذارد که هوش مصنوعی باید کدی را برای آن ارائه کند و احتمالاً تغییراتی جزئی در آنچه که هوش مصنوعی پیشنهاد میکند انجام میدهد، اما مشکل اینجاست که این کد از کجا آمده است؟ این در سطوح مختلف چالش برانگیز است، اما از منظر اخلاقی و اخلاقی، یکی از محرک های اصلی است که شعله های بحث مالکیت خلاقیت را شعله ور می کند.
میمونی به نام ناروتو
ما می توانیم این را به یک میمون به نام ناروتو برگردانیم. ممکن است او را به نام نشناسید اما احتمالاً چهره او را دیده اید. او به خاطر گرفتن یک سلفی درخشان در سال 2011 با دوربین عکاس حیات وحش مشهور است. همچنین حماسهای چند ساله را آغاز کرد که در آن ایالات متحده، دفتر حق چاپ و حتی ویکیپدیا بر سر موضوع مالکیت فشار میآوردند. نتیجه این بود که طبق قانون موافقت شد که تنها گروهی که میتواند خلاقیت داشته باشد ما انسانها هستیم – نه حیوانات و نه ماشینها.
با بازگرداندن این موضوع به هوش مصنوعی، این جمله به ما می گوید که هر چیزی که انسانی نباشد نمی تواند چیز جدیدی ایجاد کند. هوش مصنوعی ظرفیت خلاقیت را ندارد اما فقط می تواند مواد موجود را تغییر دهد. به همین دلیل، به این معنی است که حق چاپ فقط می تواند به چیز جدیدی نسبت داده شود و بنابراین هرگونه تغییر در را به روی نقض حق چاپ باز می کند.
این بدان معناست که ماشینها از نظر قانونی نمیتوانند دارای حق چاپ باشند، زیرا آنها چیزهایی را خلق نمیکنند، بلکه چیزهایی را میگیرند که از قبل وجود داشتهاند، و این خروجی را به یک اثر مشتق شده تبدیل میکنند و نه یک اثر بدیع.
حتی قدرتمندترین جادوگر جهان نیز از این امر مصون نیست. داستان هایی از هوش مصنوعی وجود دارد که عناصر فیلمنامه هری پاتر را به عنوان ایده های جدید باز می گرداند و تنها در سال گذشته، استفن فرای گفت صدای او از کتاب های صوتی هری پاتر دزدیده شد و توسط هوش مصنوعی تکرار شد.
این بدان معنا نیست که هوش مصنوعی منشأ همه مشکلات کپی رایت است. ما انسانها سالهاست که با این مناقشه سر و کار داشتهایم، مثلاً در موسیقی که نویسندگان از دیگران الهام میگیرند، اخیراً اد شیران در مقابل ماروین گی، یا تکرار در خطوط داستانی از Dune تا Star Wars. تفاوت در حال حاضر این است که ماشین ها درگیر هستند و نمی توان آنها را با استانداردهای یکسان قضاوت کرد، زیرا ما تصور می کنیم که فقط انسان ها قادر به نوآوری و خلق هستند.
قانون پیامدهای ناخواسته
دنیای فناوری در حال انعکاس دائمی در مورد این موضوع است. خلاقیت چیست؟ آیا ماشین ها می توانند خلاق باشند و آیا ما می خواهیم آنها خلاق باشند؟ آیا ما در را به روی Skynet باز می کنیم و آیا ترس واقعی است؟
پروفسور استیون هاوکینگ به این موضوع گفت بی بی سی در سال 2014 که، «توسعه هوش مصنوعی کامل میتواند پایان نسل بشر را به همراه داشته باشد. انسانهایی که با تکامل بیولوژیکی آهسته محدود شدهاند، نمیتوانند رقابت کنند و جایگزین خواهند شد.»
چیزی که ما می توانیم از این جمع آوری کنیم این است که، اگر موافق باشیم که ماشین ها می توانند ایجاد کنند، مشکل امروز را حل می کند. آنها میتوانند بر اساس کدهایی که از نرمافزار مجوز GPL یاد گرفتهاند، کار جدیدی ایجاد کنند و تحت تأثیر چندین منبع قرار گیرند، دقیقاً مانند ما به عنوان انسان. متأسفانه، این تقریباً تجسم قانون پیامدهای ناخواسته است. ما ممکن است امروز نقض حق چاپ را حل کنیم، اما ممکن است در دراز مدت هزینه های زیادی را به همراه داشته باشد.
متعادل کردن نوآوری با یکپارچگی
برای حرکت به جلو، قابلیت ردیابی لازم است. کاربران هوش مصنوعی و در این مورد خاص، توسعه دهندگان، باید دقیقا بدانند کد از کجا سرچشمه می گیرد تا بدانند با چه چیزی کار می کنند.
رایجترین مجوزهای سیستمعامل قبلاً به ذکر منبع نیاز دارند، اما اگر هوش مصنوعی از پروژههایی که تحت مجوز آنها هستند یاد بگیرد و کدی را که تقریباً کلمه به کلمه آن است را خروجی دهد، قابلیت ردیابی و انتساب از بین میرود و این همان جایی است که مشکلات شروع میشوند. شاید مجوزی بیاید که از استفاده از کدهای منبع در آموزش جلوگیری کند تا بتوانیم این مشکل را کاهش دهیم، اما، حتی هنوز، انتساب همچنان مشکلی است که باید حل شود.
تصویر بزرگتر این است که ما باید شروع به تحمیل نرده های محافظ در مورد آنچه که هوش مصنوعی می تواند انجام دهد و نمی تواند انجام دهد. این اتفاق می افتد یا در سطح نظارتی در حال بررسی است. به عنوان مثال، انگلستان اخیرا نتیجه یک مشاوره با “رویکردی که به شدت طرفدار نوآوری و ایمنی است” منتشر کرد. بسیاری از پایههای نرمافزاری نیز مجموعهای از دستورالعملهای خود را ارائه میکنند، زیرا با رشد قابلیتهای خلاقیت هوش مصنوعی، ما باید با نحوه ایجاد تعادل بین نوآوری و یکپارچگی دست و پنجه نرم کنیم.
چگونه میتوانیم از هوش مصنوعی برای برانگیختن خلاقیت انسان استفاده کنیم، در حالی که هنوز آن تماس خاص و ناملموسی را که فقط یک شخص میتواند به ارمغان بیاورد، گرامی میداریم؟
منبع: https://aibusiness.com/responsible-ai/the-creative-compromise-with-ai