دکتر فاطمه تون نیسا رازا در مورد نورو-فرتالولوژی


عصب شناسی در یکی از پیچیده ترین چهارراه های پزشکی ، جایی که عصب شناسی ، چشم پزشکی و پزشکی داخلی همگرا می شوند ، قرار دارد. بینایی تقریباً سهم عظیمی از مغز را درگیر می کند یک سوم تا نیمی از قشر ، به همین دلیل اختلال در هر نقطه در طول مسیرهای بینایی می تواند با سرنخ های بالینی ظریف وجود داشته باشد.

در عمل در دنیای واقعی ، ابزارهای تشخیصی محدودیت داشته باشید: MRI مداری بسیار حساس است اما می تواند در اقلیت معنادار از موارد عصبی نوری طبیعی باشد (84-90 ٪ حساسیت به طور کلی ؛ 16 ٪ با MRI معمولی در یک سری بزرگ) ، و ساختار و عملکرد “عدم تطابق” بین OCT و زمینه های بصری به خوبی مستند است

دسترسی نیز محدود است: تجزیه و تحلیل نیروی کار اخیر نانو 386 ~ 386 عصب شناسی متخصص در تمرین فعال در ایالات متحده (FTE بالینی 187 ≈)، با انتظار متوسط ​​6 هفته از بیمار وت > 20 ٪ از گزارش های گزارش > 3 ماه منتظر است ، تأکید بر کمبود زیرمجموعه. منبع: PMC

برای دکتر فاطمه تون نیسا رازا، اکنون در دومین بورس تحصیلی خود در بیمارستان هنری فورد ، این منظره هم یک چالش فکری است و هم یک مأموریت انسانی. با داشتن MBBS از دانشگاه پزشکی پادشاه ادوارد ، آموزش کار در خانه در بیمارستان مایو لاهور و اقامت در شهر LRBT ، حرفه وی با استدلال بالینی انضباطی ، همکاری بین رشته ای و عزم برای حل نقاط کور تشخیصی پزشکی تعریف شده است.

بیایید با سفر خود شروع کنیم ، فاطمه چه چیزی شما را به پزشکی و سرانجام عصب شناسی عصبی سوق داد؟

من در لاهور آموزش دیدم که با MBB های خود در دانشگاه پزشکی کینگ ادوارد شروع کردم و پس از آن یک کار در خانه در بیمارستان مایو و سپس اقامت در چشم پزشکی در شهر LRBT انجام شد. در کنار این آموزش رسمی ، من همیشه به علم و یادگیری علاقه مند بوده ام. من نماینده پاکستان در المپیاد بین المللی زیست شناسی در کره جنوبی در سال 2010 و همچنین برنده شد سحر زنبور عسل منطقه ای لاهور در همان سال. این تجربیات اولیه هم بنیاد دانشگاهی من و هم برای من برای تعالی شکل گرفت. نوروفالالولوژی بعداً ، تقریباً غیر منتظره آمد.

در طول اقامت ، هر روز صدها بیمار را می دیدیم. با این حال ، تشخیص هایی که در کتابهای درسی ، نورییت نوری ، فشار خون بالا داخل جمجمه و دوستان عصبی جمجمه مورد مطالعه قرار گرفتیم ، به ندرت در عمل مشخص می شدند. من متوجه شدم که بیمارانی که با دید مضاعف ، از دست دادن بینایی غیر قابل توضیح یا تورم دیسک نوری وجود دارند ، اغلب به طور ناکافی ارزیابی می شدند. این بیماری های نادر نبودند. آنها به رسمیت شناخته نشده بودند. این قطع من را مجذوب خود کرد. من می خواستم این شکاف را برطرف کنم تا به این بیماران توجه و وضوح مورد نظر خود را نشان دهم.

پزشکی به ندرت یک مسیر مستقیم است. در طول راه با چه موانعی روبرو شدید؟

چند. در اوایل کار ، مجبور شدم در محیط های آموزش ضعیف حرکت کنم ، که این به معنای مطالعه بسیار کارگردانی بود. من به عنوان یک زن در پزشکی ، من نیز با هر دو شکل آشکار و ظریف از سوء رفتار روبرو شدم. در برخی از تنظیمات بالینی روستایی ، ورودی پزشکان زن بی اهمیت بود.

حتی در بین همکاران آموزش دیده ، تعصب همچنان ادامه داشت. در یک بیمارستان ، یک متخصص بیهوشی صرفاً به دلیل اینکه من یک جراح زن بودم ، از تهیه بیهوشی برای بیماران من خودداری کرد. به آن نپتیسم که اغلب بر پیشرفت در موسسات پزشکی تأثیر می گذارد ، اضافه کنید و این یک راه طولانی برای شناخت صرفاً با شایستگی بوده است. اما من متمرکز ماندم. من برای تأمین بودجه آموزش و امتحانات خودم ، که به من نظم و انضباط و ارزش هر فرصتی را به من آموخت ، سخت کار کردم. این چالش ها مرا مستقل و انعطاف پذیر کرد. آنها نه تنها حرفه من ، بلکه من به عنوان یک شخص هستم.

با توجه به پیچیدگی ارائه های آن ، عصب شناسی در تحقیقات و یادگیری مبتنی بر مورد رونق می گیرد. آیا می توانید در مورد کمک های تحقیق خود برای ما بگویید و چرا آنها در این زمینه اهمیت دارند؟

یکی از مهمترین پروژه های من ، سمیت چشم پزشکی از قرار گرفتن در معرض کبالت ، به ویژه در بیماران مبتلا به تعویض مفصل ارتوپدی را مورد بررسی قرار داد. سمیت کبالت باعث ایجاد کاردیومیوپاتی و کم شنوایی می شود ، اما تأثیر آن بر عصب بینایی و شبکیه تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. مقاله ما سمیت کبالت که به عنوان نوروپاتی نوری دو طرفه ارائه می شود برجسته شد که چگونه یون های کبالت می توانند به سلولهای گانگلیون شبکیه آسیب برساند و باعث نوروپاتی نوری و کاهش بینایی می شود. این امر با استقبال خوبی روبرو شد زیرا ارتوپدی ، چشم پزشکی و طب داخلی را به هم زد و به پزشکان هشدار داد که به یک مسئله سیستمیک با عواقب بصری.

من همچنین یک پوستر در مورد دیپلوپیا در بیمار مبتلا به واریس مداری دیرینه ارائه کردم. این موارد معمولاً به عنوان مشکلات ساختاری توضیح داده می شود که واریس بافتهای مداری را فشرده می کند. اما من پیشنهاد کردم که تغییرات ناشی از بنزودیازپین در جریان خون مغزی ممکن است دیپلوپیا را بدتر کند. این فرضیه بحث های معنی داری در مورد نقش داروهای سیستمیک در علائم عصبی و فرتالمی ایجاد کرده است. اخیراً ، من یک مورد از بیماری مربوط به IgG4 را که با درگیری مداری ارائه می شود ، مدیریت کردم. این بیماری تومورها را تقلید می کند و می تواند باعث فشرده سازی عصب نوری شود ، اما برخلاف بدخیمی ، به خوبی به سرکوب سیستم ایمنی پاسخ می دهد. انتشار چنین مواردی برای اطمینان از اینکه شرایط قابل درمان به عنوان غیر قابل درمان یا ایدیوپاتیک طبقه بندی نشده است ، بسیار مهم است.

توسعه حرفه ای اغلب فراتر از کلینیک و آزمایشگاه گسترش می یابد. شبکه های حرفه ای یا جوامع چگونه بر سفر شما تأثیر گذاشته اند؟

برای من ، بخشی از انجمن عصب شناسی آمریکای شمالی (NANOS) چیزی کوتاه از تحول نبوده است. این فقط یک انجمن حرفه ای نیست ؛ این جامعه ای است که به طور فعال در حال شکل دادن به آینده نورو-فرتالولوژی است. از طریق نانو ، من به منابع آموزشی ، فرصت های مربیگری و بحث های موردی دسترسی پیدا کرده ام که به طور مداوم دیدگاه من را گسترش می دهد. تمرکز آنها بر یادگیری مشارکتی و گفتگوی بین رشته ای به من کمک کرده است تا به یک پزشک معالج تر تبدیل شوم. در چنین تخصصی طاقت فرسا ، بسیار انگیزه بخش است که بدانید من بخشی از شبکه ای هستم که نوآوری و پشتیبانی در آن ثابت است. این به من اطمینان می دهد که من به تنهایی این مسیر را نمی بینم.

به همین ترتیب ، وابسته به آکادمی چشم پزشکی آمریکا (AAO) قرار گرفتن در معرض جهانی و فرصت های آموزش مداوم را ارائه داده است ، و من را با آخرین تحولات در زمینه وسیع تر چشم پزشکی مرتبط می کند. فراتر از آنچه که من به دست آورده ام ، این عضویت ها نیز به من موقعیت داده اند تا پس بدهم. من غالباً به عنوان مشاور متخصصان پزشکی ، خواه ساکنان ، یاران و یا همکاران در تخصص های مرتبط ، به آنها کمک می کند تا در موارد پیچیده حرکت کنند و آنها را ترغیب به دنبال آموزش های عمیق تر در زمینه های عصبی. این حس کمک به رشد دیگران در این زمینه به همان اندازه تحقق بخش است

فرسودگی در پزشکی شایع است. به پزشکان یا کارآموزانی که احساس گیر کرده یا خسته شده اند ، چه توصیه ای می کنید؟

فرسودگی فرسودگی واقعی است و من آن را تجربه کرده ام. آنچه به من کمک می کند یادآوری این است که ما روی شانه های غول ها ایستاده ایم ، میراث کشف که ما را به اینجا آورده است. من اغلب به تعجب فکر می کنم که به عنوان یک دانشجوی پزشکی احساس کردم ، مجذوب بدن انسان است. این حافظه دوباره مرا در مرکز دارد.

توصیه من ساده است: اصول اولیه را تسلط دهید و کار را انجام دهید. وجود دارد هیچ میانبر برای تعالی وجود نداردبشر قوام ، فروتنی و نظم و انضباط شما را به جلو سوق می دهد ، حتی اگر شرایط ایده آل نباشد.



منبع: https://www.aitimejournal.com/purpose-driven-medicine-a-conversation-with-dr-fatima-tun-nissa-raza-on-neuro-ophthalmology-research-and-resilience/53500/