“ما قبل از ساختن هر چیزی به الزامات دقیق نیاز داریم.” که قبلاً انجیل بود. حالا؟ ابزارهای AI قبل از اینکه اولین ذینفعان حتی ظاهر شوند ، ویژگی هایی را ارائه می دهند.
در جایی بین پس از آن و تابلوهای محصول ما ، جهان بی سر و صدا تغییر کرد. هوش مصنوعی با طرفداران پشت سر هم نشد – لغزش به گردش کار ما نه جایگزین تحلیلگر تجارت بلکه اساساً نقش را تغییر دهیدبشر
بنابراین ، بیایید این کار را زود از بین ببریم: هوش مصنوعی کار ما را نمی گیرد. اما نحوه انجام آنها در حال تغییر است.
قبل از هوش مصنوعی: پایه ها مترجمان دنیای تجارت بودند
من از پس زمینه سنتی BA آمده ام – کارگاههای ، تخته های سفید ، کشف نقطه درد. کار استراتژی و داستان پردازی برابر با قطعات بود. ما گوش می دهیم ، حفر می کنیم و سعی می کنیم الگوهای دفن شده در زیر سر و صدای ذینفعان را مشخص کنیم.
ما فقط “نیازهای جمع آوری” نبودیم – ما حس می کردیم آنچه مهم است و فهمیدن چگونه تیم ها را به جلو سوق دهیدبشر
مجموعه مهارت ما در اطراف ساخته شده است:
- انتخاب
- تجزیه و تحلیل
- مستند سازی
- تسهیل تراز.
و هدف نهایی؟ مجموعه ای محکم از نیازهای قابل ساخت و سازگار با تجارت.
اکنون وارد هوش مصنوعی شوید: از حدس و گمان تا تشخیص الگوی
به تازگی ، من در حال جابجایی در مورد نحوه استفاده از ابزارهای AI در سازمان های محصول و خدمات هستم – و مشخص است که منظره در حال تغییر است.
این ابزارها می توانند:
- هزاران مدخل بازخورد کاربر را تجزیه و تحلیل کنید
- روند رفتار لکه دار در سراسر سفرها
- شکایات خوشه ای ، پیشنهادات و نقاط اصطکاک
- حتی پیشنهاد کنید که چه چیزی را در مرحله بعدی بسازید
این دیگر “چه می شود”. این در حال حاضر اتفاق می افتد مدل های هوش مصنوعی هم اکنون می توانند مجموعه داده های عظیم را اسکن کرده و توصیه های عملی را سریعتر از تیمی از انسانها که تا به حال می توانند بازگردانند.
این یک الزام سنتی نیست.
این یک است توصیه-فرضیه تولید شده توسط ماشین در مورد آنچه که تجارت باید در نظر بگیرد.
اما در حالی که خروجی ممکن است قانع کننده به نظر برسد ، چه چیزی معقول بودن (و چه کاری با آن باید انجام شود) هنوز هم نیاز دارد تفسیر انسانبشر
نقش لیسانس کم نمی شود ، اما در حال تحول است
از آنچه من در چندین مورد استفاده از هوش مصنوعی مشاهده کردم ، تغییر واقعی در ناپدید شدن BA نیست بلکه به نوعی از ارزش انتظار می رود.
به جای اینکه فقط آنچه را که مردم می گویند می خواهند ، ضبط کنیم ، ما اکنون هستیم:
- سرپوشیده بینش های عظیم
- معتبر آیا آنها با اهداف تجاری واقعی هماهنگ هستند
- ترجمه تیم های آنها می توانند درک و عمل کنند
زیرا این حقیقت است:
هوش مصنوعی نمی داند که ویژگی X با برنامه های انطباق سه ماهه بعدی تضاد دارد.
فرقی نمی کند که نقشه راه محصول در پشت آن وزن سیاسی داشته باشد.
متن هنوز با مردم زندگی می کند.
مشاهده سریع از یک تحلیل اخیر
در یک مطالعه موردی که من بررسی کردم ، از یک ابزار هوش مصنوعی برای استفاده از هزاران بلیط پشتیبانی استفاده شد. این مسئله یک مسئله مکرر را پرچم گذاری کرد که در آن کاربران به طور مداوم در هنگام تنظیم حساب گیر می کردند. این تیم متوجه آن نشده است زیرا شکایات در چندین کانال پراکنده شده است.
هوش مصنوعی الگوی را مشاهده کرد.
اما تحلیلگران انسانی برای تأیید اینکه چرا این اتفاق می افتد ، اولویت بندی می کند و تصمیم می گیرد که چه تغییراتی معنا پیدا کرده است.
این نوع همکاری بین بینش دستگاه و قضاوت انسانی رایج تر و لازم است.
چه چیزی تغییر می کند – و چه چیزی نیست
ابزارها بهتر ، سریعتر و باهوش تر می شوند.
ai can:
- پیش نویس داستانهای کاربر
- نقاط درد UX را تشخیص دهید
- درخواست های ویژگی را خلاصه کنید
- بهینه سازی ها را پیشنهاد کنید
اما حتی با تمام آن اسب بخار ، ai جایگزین نمی شود:
- تفکر انتقادی
- تسهیل استراتژیک
- همدلی برای کاربران
- قضاوت در هنگام تجارت
- چسب انسانی که تیم ها را به سیلوها متصل می کند
ما ارتباط خود را از دست نمی دهیم – ما لنز جدیدی را به دست می آوریم که از طریق آن می توانیم کار را بهتر انجام دهیم.
به عنوان فیلتر انسانی برای توصیه های هوش مصنوعی
من واقعاً این را باور دارم: ما اینجا نیستیم با هوش مصنوعی رقابت کنیدبشر
ما اینجا هستیم:
- اطمینان حاصل کنید که توصیه ها متناسب با تجارت است
- بررسی حس برای خطرات اخلاقی و تعصب داده ها
- “چرا” را در پشت “چه” تهیه کنید.
- و در صورت لزوم به عقب برگردید – نه همه چیزهایی که هست از نظر آماری معنی دار است ، از نظر استراتژیک
به عنوان پایه ، ارزش ما در انجام کاری نیست که AI نمی تواند انجام دهد – این در انجام آن است نبایدبشر
فکر نهایی: نقش محو نمی شود – عمیق تر است
تحلیلگر تجارت منسوخ نمی شود.
ما می شویم بیشتر جاسازی شده در نحوه تصمیم گیری های هوشمندانه.
در حالی که AI ممکن است ده ها گزینه را ایجاد کند ، فقط یک لیسانس ماهر می تواند بگوید:
- “این یکی با اهداف ما هماهنگ است.”
- “این خطر را ایجاد می کند.”
- “این کاری است که ما انجام خواهیم داد – و چرا.”
چون درک نحوه حل یک مشکل یک چیز است
آشکارا آیا ارزش حل آن را دارد؟
اینجاست که می درخشیم.
درباره نویسنده بیشتر بدانید در اینجابشر
